قدسیان

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ... اى کسانى که ایمان آورده‏‌ اید پیوسته به عدالت قیام کنید

قدسیان

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ... اى کسانى که ایمان آورده‏‌ اید پیوسته به عدالت قیام کنید

سیب سرخی سر نیزه ست ، دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم ، به شهادت برسم ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها
قدسیان

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

فریضه ی واجبی که در احکام مقدس اسلام جزء فروع دین به شمار می رود، و هم اکنون بیشتر برای ما تلقی دو کلمه را می کند تا عملی را!و بی وفایی بعضی از آقایان را...
امر به معروف و نهی از منکر، که یکی از دلایل اصلی قیام امام تشنگان-امام حسین(ع)-بود، هم اکنون در جامعه ی اسلامی ما در چه جایگاه ای قرار دارد؟ چقدر در این زمینه کار تشکیلاتی گسترده ای انجام شده است؟چه ارگان هایی به صورت تخصصی پیرامون امر به معروف و نهی از منکر فعالیت می کنن
د؟!پاسخ سوال های بالا به طور حتم منفی است، چرا که آقایان فقط از امر به معروف فقط گشت ارشادش را راه انداختند(درست و غلط بودنش را بررسی نمی کنیم)که آن را هم فعلاً‌انجام نمی دهند.


نهی از منکر و امر به معروف بیشتر برایمان شبیه به دو کلمه شده است و چند بنر بدون کیفیت در سطح شهر
بگذریم...
تا چه موقع باید جوانان حزب اللهی این مرزو بوم از دست هنجار شکنان اجتماعی وقبح شکنان فرهنگی رنج ببرند، تا کی باید از بی تدبیری بعضی از آقایان رنج ببرند، تا چه موقع باید جوانان مومن ما این گونه قربانی شوند، و آقایان اتووی کت و شلوارشان هم بهم نخورد، حتماً‌باید در کوچکترین مسئاله ای ولی فقیه به صورت مستقیم وارد عمل شود، یک جای کار را هم تا شماـآقایان- بگیرید لطفاً

مقام معظم رهبری پیرامون این دو کلمه-امر به معروف و نهی از منکر-می فرمایند: که در جامعه ی اسلامی، تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر با لسان است، اگر کار به برخورد بکشد آن دیگر تکلیف مسئولین است.
هم اکنو
ن خودتان قضاوت کنید، تذکر را که مردم-جوانان مومن و انقلابی-می دهند، و در برخورد فیزیکی هم که معمولاً اراذل و اوباش از خجالت هم ریشان و هم صنفان ما در می آیند، و بعضاً عزیزان-اراذل و اوباش-با پررویی تمام در دادگاه شکایت هم می کنند و از این جالب تر هم صنفان ما در آخر هم محکوم می شوند که به شما چه ربطی داشته است!!!

و توسط بعضی از آقایان به ظاهر حزب اللهی نیز بازخواست می شوند که به شما چه ربطی داشته است(نمونه آخرش، شهید خلیلی)

با تمام این مسائل و معضلاتی که در اجرای این فریضه ی مهم وجود دارد،‌جوان انقلابی ثابت کرده تا پای جان خود نیز پای اعتقادات خود ایستاده است

هرچند امر به معروف و نهی از منکر خود دارای شرایط خاص و ویژه ایی است که اگر یک شخص انقلابی و مومن آن ها را دارا نباشد این وظیفه ی مهم از آن ساقط می شود، برای مثال حاج آقا قرائتی در کتاب امر به معروف و نهی از منکر خود نوشته اند که اگر کسی چراغ قرمز را رد کند حق نهی از منکر به شخص دیگری را در مورد مسائل دینی ندارد.

این دو فریظه ی مهم-امر به معروف و نهی از منکر- قبل از هر چیزی نیاز به خودسازی خود فرد ارشاد کننده- دارد خارج از هر گونه حمایت دولتی.

در ضمن این واجب فراموش شده تنها یک بعد آن تذکر لسانی ست،‌  ابعاد دیگری از این فریظه ی بزرگ و عظیم خودجای بحث و گفتگوی بیشتری دارد که در این جا مجال نیست.

 

۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۵۲
ک میل ک اس پور

معمولاً هر موقع بنده به مشکلی بر می خورد یا در زندگی با گره ای مواجه می شود سمت خدایش می رود،‌ سمت خالقش می رود، هرقدر هم ک گنه کار باشد باز حضرت حق را می خواند، نمی دانم تا ب حال ب جایی رسیدید ک دیگر عقل کاره ای نباشد، اصلاً قفل قفل  باشد، هیچ روزنه ای نیست، فقط و فقط توکل و توسل است که انسان دارد، نمی خواهم هیچ گونه حدس و گمانی از این یادداشتم بزنید،‌امشب قرار است برای دل خود بنویسم(مثل قبلی=روضه خوان می خواند و دل می نویسد)برای خودم می نویسم، چرا ک دیگر عقل را کارساز نمی دانم، حاج مهدی سماواتی می خواند و من می نویسم، مشکل که چه عرض کنم، نمی دانم اسمش را چ بگذارم،‌چند مدتی است...

بگذریم...

خدای من، اگر امتحان است ک بسیار سخت است، خدایا دارا اوستو ندار من، سن م کم است اما دست خودم نیست، نمی دانم چرا اینگونه شد، مگر ب سن است، بخدا نیست، خرده نگیرید بر من که ج نوشته ام، می خواهم برای خدای خود در اینترنت بنویسم.

از کجا بگویم از کدام گناه که اینگونه ب دور خود می گردم، خودت می دانی خدایا با اذن توو پا در این راه نهاده ام، اصلاً رضایتت را می خواهم ک اینچنین ب آب و آتش می زنم، خدایا عقلم دیگر ب جایی قد نمی دهد، نمی دانم ک چ کنم، دست ب دامان حاج اسماعیل... هم شده ام، دیگر خودم را هم نمی شناسم،‌ انتظار تا ب کجا...

خدای من، دیگر خودم را به امانت ول کرده ام، زین پس هرچه شد، می دانم ک ب اراده توست، هر چند ک اهل منطق باشی از نوع زیادش، پای دل ک درمیان باشد، تمام عقل و منطق را در خود ذوب می کند، دوباره می گویم، نمی خواهم هیچ حدس و گمانی بزنید، امشب هم می خواهم برای خود بنویسم، مشکلی ک ندارد؟!

خدایا عجب شبی است امشب، مگر می شود ک انسان هم اینگونه غمگین باشد، خدایا امتحانت بسیار سخت است، کمکمان کن ک پاسش کنیم، به خودت قسم ک دیگر طاقتش را ندارم، چ می کشد این یوسف فاطمه،‌ حال می فهمم، مادر جان-حضرت زهرا-ما که کسی را نداریم، دلمان به شما و فرزندانت خوش است، آن قدر هم گنه داریم در کارنامه مان که اصلاً زبانمان نمی چرخد که خواسته مان را مطرح کنیم،امشب هم دلم را در کیبورد سیستمم ول کرده ام، من یکی ک دیگر از دنیا دل بریده ام، چرا ک سن ام کم است...

دلم تنگ شلمچه را کرده است، دلتنگ غروبشم، دل تنگ تشییع شهدای گمنامشم، دلم هوایی شده است، خدایا، ب همان شهدا قسمت می دهم، من ک نمی خواستم ورود کنم، خودت اذنم دادی، حال اینگونه گرفتار شده ام، گناهانم زیاد است؟!اشتباه کرده ام؟!چه غلطی از من سر زده است؟!که اینچنین باید بسوزم، خودت گفتی ک لا تقنطوا من رحمة الله(از رحمت خدا نا امید نشوید)خدایا ناامید نیستم و نخواهم بود، ولی آنچه ک برایم خیر است را مقدر فرما،  خدایا دیگر نمی خوانمت، چرا که می روم جلو، و با یاد و توو می روم جلو، هیچ کس را هم ندارم، عجب معادله ایی شده است این قصه ی ما...

خدایا در آخر می خواهم قسم ت دهم ب شهدا به حاج اسماعیل... ب حاج محمد تورجی زاده ب مادرمان زهرا(س) خودت هوای ما را داشته باش چرا ک سن م کم است...

دل نوشت:دعا کنید برای م


۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۵
ک میل ک اس پور

سید جان ابتدا سلام...

سلامی از روی جهل...

سید جان دلم گرفته است،،می خواهم درد و دل کنم

 چند سالی است که دیگر جای روایت فتح برنامه ی نود پخش می شود...

سید جان چند سالی است که جریان روشنفکری علیه انقلاب دم در آورده است...

سید جان چند سالی است که فیلم های ما دیگر بوی جبهه نمی دهد...

سید جان دلمان برای صدایت تنگ شده است...

دیگر کسی علیه روشنفکران ضد دین مقاله نمی نویسد...

این جا امروز مردم،،در به در درگیر یارانه ها هستند...

امروز ثبت نام،،فردا انصراف

سید جان،،آقا مرتضی،،امروز،اینجا کمتر کسی به فکر انقلاب است...

سید جان،، اینجا ایران است،،نوشته هایم را از جمهوری اسلامی ایران تایپ می کنم...

امروز آمریکا دیگر دشمن ما نیست...

اینجا وزارت امور خارجه است،،ها ها ها ها ها

مهمانش فقط اشتون است...

اینجا هم وزارت ارشاد است،،اسلامیت در حال تحلیل است

اینجا ایران است

دیگر کسی با انقلاب اسلامی کاری ندارد

اینجا معیار شکم است...

اینجا دیگر کسی پای روضه ها بزرگ نمی شود...

مدرنیته بر ما تاثیر سوء گذاشته است...

سید جان اینجا دیگر کمتر آوینی ها  تربیت شده اند...

اینجا تا دلت بخواهد،،کنسرت های رنگارنگ است...

سید جان،،اینجا منتقدین بی سوات هستند...

اینجا دغدغه ی فرهنگی داشتن،،جرم است...

وضع مان خراب است،،خیابان ها محل عبور معشوقه نماهاست...

آقایمان تنهاست...جسم ناقصش را هم به میدان آورده است...

تمام هستیش را پای دین و انقلاب گذاشته است...

آقا مرتضی،،کمتر رفیقانت،،در خط انقلابند...

اینجا دیگر برادرها کمتر شبیه باکری ها هستند...

آقا سید،،یادتان هست که می گفتید،،

عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است،،

اما

عقل معاد می گوید که شب را باید بیدار ماند برای...

اینجا،،روزش هم،،همه خوابند چ برسد ب ...

سید جان،،کمتر دوربینی دیگر دست بچه حزب اللهی هاست...

اینجا بیشتر دوربین ها در عروسی ها می چرخد...

در پارتی های شبانه...

در جریمه کردن رانندگان متخلف...

سید جان،،خسته شده ایم...

اینجا همه عقل شان در چشمشان است...

بگذریم...

آقا آوینی،، یادم رفت...

با این همه امکانت بالا...

 همچنان جوانانی هستند با ایمان های پولادین...

دست به قلم و دست به کلاش و دست به چادر و دست به گاز موتور...

چرا که همچنان اعتقاد دارند،،راه قدس از کربلا می گذرد...

سید شهیدان اهل قلم

اینجا یاد شهیدان را همچنان زنده نگه می دارند-فکه-

اینجا جوون های ایرانی

از نوع بچه هیئتی هایش

دختر و پسرش فرقی نمی کند...

برای آقایشان می میرند...

منتظر ظهور صاحبشان هستند...

آقا سید،،شما که دستتان باز است،،دعا کنید برای ما...

هوای ما را هم داشته باشید...

اگر فیلمتان را خراب می کنیم،،به پای جوانی مان بگذارید...


۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۵۳
ک میل ک اس پور
کلمه ی افراطی را احتمالاً از انتخابات امسال-ریاست جمهوری-بسیار شنیده اید، و شاید برایتان بعد از مدتی نسبتاً طولانی جای سوال باشد، که افراطی کیست؟اعتدالی کیست؟ و قسط علی هذا...
چرا آقایان امروز، بعضاً‌ بسیاری از مسؤلین گذشته و همچنین منتقدین امروز را افراطی می خوانند و با لحنی تند آن ها را مورد خطاب قرار می دهند.
حرف مان این است، که در جمهوری اسلامی به چه کسانی افراطی گفته می شود، چه کسانی معتدل هستند؟  چه کسانی با سواد هستند؟ چه کسانی بی سواد هستند؟
اصلاً‌ افراطی با انقلابی بودن چه تفاوتی دارد، به چه دلیل برخی به افراطی گری متهم می شوند، چرا  فی الحال تا عملی(نهی از منکر، نقد سازنده، و ...)صورت می گیرد، سریعاً دوستان ما به افراطی گری و تند روی محکوم می شوند، آقایانی که به دولت قبلی نقد می کردند چرا دانشگاه ها را امنیتی کردید، دانشجوی ستاره دار دیگر چیست؟‌ چرا نمی گذارید که دانشجو حرفش را آزادانه ابراز کند؟ چه شده است! چه اتفاقی افتاده است؟!
در دانشگاه ها کوچکترین نقد، چه به صورت نشریات دانشجویی و چه در نشست های سیاسی-اجتماعی، ما را محکوم به افراطی گری می کنند، می گویند شما مگر پیام انتخابات 24 خرداد را دریافت نکرده اید! و بعضاً از طرف برخی ارگان های دولتی تهدید هم می شویم، نمی دانند که الگوی ما آقای مان است-رهبرمان- شهدا هستند، همان شهید ی که بدلیل نوشتن مقالات سیاسی از دانشگاه اخراج شد- شهیدحسن باقری-نمی دانند ما پای روضه های مادرمان فاطمه(س) بزرگ شده ایم.

نمیدانم این دگر چه منطقی هست...
بگذریم...
هر جائی که مردان عافیت طلب و راحت طلب، در وسط میدان مبارزه جایی برای خود باز نمی کنند و خطر پذیری نمی کنند، انسان های مؤمن و مبارز را به تندی و افراطی گری متهم می کنند، این صحبت ما نیست، بیانات ولی امر مسلمین جهان-امام خامنه ای(حفظه الله)- در بیست و چهارمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) است که این چنین می فرماید، فکر کنم بیش از نیمی از سؤال های بالا را پاسخ گرفتید.
قرار نیست شخص و گروهی را متهم کنیم ولی دادن الفاظی به دیگران و برخی از مردم این آب و خاک امری بسیار ناپسند و بدور از منطق است.
برخی ها بدانند ما فقط گوشمان به دهان رهبری است چرا که می دانیم ایشان گوششان به دهان حجة بن الحسن است، و تا زمانی که خون در بدن مان جاریست نمی گذاریم که بیانات ولی مان بر زمین بماند چه برسد که ناراحتی ایشان را ببینیم، و این را هم بدانند که ما انقلابی هستیم.

بعضی ها هم مواظب باشند که در زمین دشمن توپ نزنند، چرا که حضرت آقا تمام کدها را داده است.
بعضی اینجوری دوست می دارند.عنصر انقلابی، جوان انقلابی، طلبه ی انقلابی، فاضل انقلابی، مدرس انقلابی، در هر سطحی از سطوح را متهم می کنند به افراطی گری
؛ نه، این انحرافی است که به دست دشمن انجام می گیرید.
(در دیدار با طلاب،فضلا، و اساتید حوزه علمیه  قم)
ما تا آخر ایستاده ایم
we stand-up to the end

همین مطلب در عمار نامه
همین مطلب در حرف تو
همین مطلب در وبلاگستان هشت دی
همین مطلب در صدای تو
همین مطلب در همه با هم

۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۹
ک میل ک اس پور

چند سالی است که رهبر معظم انقلاب از اقتصاد مقاومتی و فرهنگ سلامی ـ ایرانی می گوید، از درونی کردن اقتصاد و حفظ فرهنگ اسلامی ـ مان می گوید، ولی انگار نه انگار، کو گوش شنوا!
چند مدتی است باب شده که مقالات و مصاحبه های تفصیلی و تحلیلی پیرامون اقتصاد مقاومتی و حفظ فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی از سوی برخی مسئولین دانه درشت و دانه ریز منتشر می شود، با قلمی بسیار روان و با بیانی بسیار شیوا، آن چنان این دو مساله را تحلیل می کنند که انسان حظ می کند، و البته کمی هم شک، که چرا آقایان مسئول ما که این چنین از مسائل و معضلات با خبرند و راهکار های بسیار زیادی را هم برای برون رفت از مشکلات می دهند ولی کاری از پیش نمی رود یا به کندی پیش می رود.
متاسفانه چند مدتی است که همه شعار می دهند، یا شاید بهتر بگوییم، صندلی شان کوچک  و میزشان کهنه شده است، باید قبول کرد که اگر بر ما هشت سال دفاع مقدس را تحمیل کردند، فی الحال نیز بر ما جنگ اقتصادی و فرهنگی را تحمیل کرده و به شدت در حال ادامه دادن هستد، کمی هم انصاف داشته باشیم، در جنگ اقتصادی و علی الخصوص جنگ فرهنگی، شکست های سنگینی را هم متحمل شده ایم، و همچنان نیز ادامه دارد...
باید از شعار زدگی فاصله بگیریم، باید از این آفت بسیار خطرناک میز و ریاست و حفظ پست و مقام هم، بعضی از این مسئولین دانه درشت و دانه ریز ما فاصله بگیرند، باید کمی هم به فکر جامعه بود، با شعار و مصاحبه و مقاله های تخصصی، کاری از پیش نمی رود، باید در وسط میدان بود، البته در وسط میدان بودن، تنهامختص به مسئولین نمی شود بلکه تمام اقشار جامعه باید کمک کنند تا مشکل حل شود.
ما در این یادداشت بیشتر حرف حسابمان با آقایان مسئول است،‌ آقایانی که به گونه ای می توانند در مسائل اقتصادی و فرهنگی حتی کوچکترین تاثیرگذاری را داشته باشند ولی ...
امان از این آفت قدرت و ثروت
ما که سن مان قد نمی دهد ولی تاریخ  معاصر را که می خوانیم و یا از بزرگان که  می شنویم، در دفاع مقدس، جوانان با دست خالی  و کمترین امکانات اما با ایمانی قوی و روحیه ای جهادی نمی گذاشتند حرف امام شان بر زمین بماند، از جان و مال خود مایه می گذاشتند، تا ناراحتی رهبرشان را نبینند، نماز های شب شان ترک نمی شد، ایمان شان واقعی بود و اخلاص در میان آن ها موج می زد، فی الحال هم باید، مسئولین و یا تمام کسانی که در خاکریز جنگ اقتصادی و جنگ فرهنگی هستند، آن گونه باشند تا از امداد های الهی بهرمند شوند، باید نیت را خالص کرد، باید با توکل و توسل وارد میدان شد، باید با روحیه ی جهادی وارد شد، باید موقع عمل، کت و شلوار ها را با لباس خاکی عوض کرد، باید ایمان داشت، که می شود، باید به جوانان متخصص و متعهد اطمینان شود، چرا که این جوانان امتحان پس داده اند، این زین الدین ها این باقری ها این همت ها این افلاکی ها، این ها مگر جوان نبودند، چه زیبا امتحانشان را پس دادند، از این گونه جوان ها فی الحال هم کم نداریم، اما متاسفانه به جوانان اطمینان نمی شود، همان جوانی که حضرت آقا این گونه تعبیر می کند

(جوان تعیین کننده است،تحول آفرین است، موتور پیشرفت است، شکافنده ی بن بست هاست، نیروی جوانی این است)
بگذریم...
با شعار و مقاله و مصاحبه نمی توان به قله ی مورد نظر دست پیدا کرد، با گذاشتن سیمینارهای رنگارنگ کاری از پیش نمی رود، با بخشنامه های مختلف کار جلو نمی رود، با کت و شلوارهای آن چنانی به هدف نمی توان رسید، باید ایمان ها را قوی کرد.
در آخر هم، این یادداشت را با جمله ی حضرت آقا در تاریخ 12/8/80 در جمع جوانان استان اصفهان به پایان می رسانیم.
(آن ها مکر و توطئه می کنند، ما باید در مقابل آن ها ضد مکر، ضد توطئه و ضد حمله کنیم...اگر از دشمنی آن ها غفلت کردیم،باخته ـایم)

همین مطلب درعمارنامه

همین مطلب در حرف تو

همین مطلب در پیک دانشجو

همین مطلب در باصر

همین مطلب در صدای تو

همین مطلب در  8 دی نیوز

همین مطلب در لنگرنیوز

همین مطلب در وبلاگستان هشت دی

همین مطلب در املش ما


۱۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۰۵
ک میل ک اس پور

با اذن تو پا در این راه نهاده ام///اذن را از تو گرفته ام و پا در این راه نهاده ام

خودت می دانی که دارا اوستو ندار من///می خواهم به هوالرزاق اطمینان کنم

خودت می دانی خدایا، که توکل کرده ام و توسل به مادرم زهرا(س)

خدایا در این ره اگر خیر است خودت یاری رسان

خدایا هرچند گنه کارم ولی عاشق مادر پهلو شکسته ام

خدایا باز می گویم که با اذن تو پا در این ره نهاده ام

خودت خیرش کن چرا که خیر است

خودت حلش کن چرا که معادله است

رفته ام جلو با توکل و توسل

هر کسی کسی دارد///و من فقط تو را دارم

دستانم بلند است به آسمان///خدایا کمکم کن در حد توان

چه زیبا گفت آوینی:وقتی عقل عاشق شد،شهید می شوی

  • دل نوشت:خدایا خودت می دانی چه می خواهم...


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۱۹
ک میل ک اس پور

چند مدتی بود، که توفیق خادمی زائرین شهدا را داشتم، و این نوشته اولین سیاه مشقی هست، که بعد از مدتی منشتر می کنم!

این سفر حدوداً بیست روزه، برایم بسیار بسیار زیبا و سازنده بود، چرا که بعضی از شعارها و مطالبی را که پای منبرها شنیده بودم و در کتاب ها خوانده بودم، به عینه دیدم، اتفاقاتی برایم و بعضاً برای دوستان خادمم اتفاق افتاد که به خاطر مسائلی باز گو نخواهم کرد.

شهید نظر می کند به وجه الله(امام خمینی ره)

بگذریم...

از شهدا می خواهم بنویسم

از شهدایی که گناه کردند!

از شهدایی که اشتباه کردند!

از شهدایی که بی خود جنگیدند!

درست است، شهدا اشتباه کردند و رفتند تا ما بمانیم و دروغ و ریا و میز ریاست!

شهدا گناه کردند و رفتند تا ما بمانیم و فقط  کوچه و خیابان محل مان را به نامشان کنیم، شهدایی که نیاز نبود بجنگند، می رفتند و به زندگی شان می رسیدند، چرا که برای دفاع از اسلام و ایمان و عفت و ناموس رفتند ولی در این جا همه چیز موجود است به جز موارد بالا...

شهید و شهادت مسئاله ای نیست که فقط احساس انسان را درگیر خود کند بلکه بر عکس تمام منطق های عالم را در خود ذوب می کند.

با خود فکر می کردم که چگونه آن ملتی که آن گونه صفا، ایمان، خلوص و هزاران صفات خدا دادی دیگر را در خود داشتند، به یکباره اینگونه شدند.

زمانی که مردمش برای حرف امام شان دست به هرکاری می زدند تا حرف رهبرشان بر زمین نماند، ولی در زمان ما کسی نمی داند که رهبر کیست؟!چه برسد به بیانات رهبر!!!

شهدا شرمنده اید از این همه بی حجابی و بدحجابی

شهدا شرمنده اید از این همه ریا و فریب و نیرنگ

شهدا شرمنده اید از اعمال و رفتار به ظاهر خودی ها

شهدا شرمنده اید از بعضی خودی ها

شهدا شرمنده اید که ما ایمان را به نان فروختیم

شهدا شرمنده اید که ما فقط نامتان را برای درو پست و مقام می آوریم

آری ما که سرمان بالا است، شرمندگی برای شهیدان است، چرا که ما وظایف مان را به نحو احسنت انجام دادیم ولی شهدا انجام ندادند.


۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۴
ک میل ک اس پور