ده دو- ده دو، فرهنگ رشت را دزدیند، بگیرید!
این صدای آژیر قرمز است، صدای آژیری که هروز بلند تر از دیروز، گویا کسی نمی شنود، یا اینکه خود را به نشنیدن می زند، دزد آمده و در حال غارت می باشد، همه می بینند ولی هیچ کس با این دزد آشکار کاری ندارد.
اندک نهاد هایی هم به دنبال دزدان فرهنگ مان هستند ولی آنها هم دگر خسته شده اند، سازمان هایی که محور فعالیتشان فرهنگی ست پا جلو نمی گذارند چرا که محکم به صندلیشان چسبیده اند و گشت ارشاد نیروی انتظامی را کافی و وافی می دانند.
خیابان ها و معابر عمومی و پارک های شهر، محلی شده برای معشوقه نماهای شهرمان، وقتی نهاد های فرهنگی مان دست روی دست گذاشته اند و قدمی بر نمی دارند دیگر نمی شود به این معشوقه نماها خرده گرفت، واقعاً تا چه اندازه می شود معضلات فرهنگی و اقتصادی شهر و استان مان را با این همه نعمات خدادادی چه مادی و چ معنوی که در استان ما موجود است- را حل نمود، واقعاً کار فرهنگی آن قدر سخت است؟! یا که نه بیشترمان به فکر پر کردن جیب هایمان هستیم تا ...!!!
واقعاً نمی شود مشکل ازدواج جوانان را حل نمود، واقعاً نمی شود این سنت های غلطی که برای ازدواج ساخته و بافته اند را برطرف نمود، چرا باید در بین جوانان ما ازدواج سفید رواج داشته باشد، یا اینکه هر دختر و پسری برای خود دوست می گزیند و نیاز های عاطفی و بوق دار خود را به صورت نامشروع تامین می کنند.
واقعاً نمی شود صدا و سیمای استان ما به جای تبلیغ کلوچه و ریکا اندکی هم به ازدواج جوانان بپردازد، واقعاً چند برنامه بدرد بخور از شبکه ی گیلان ما پیرامون جوانان پخش می شود؟! واقعاً ساخت برنامه پیرامون ازدواج و سبک زندگی اسلامی-ایرانی خیلی سخت است؟!
چرا استان ما با وجود چنین منابع عظیمی که در اختیار دارد باید بیشترین بیکار را نسبت به سایر استان ها داشته باشد، واقعاً چه کسی در استان ما به فکر فقر و فرهنگ مردم است، آیا اینطور نیست که فقر با فحشا رابطه ای نسبتاً مستقیم دارد.
در شهرمان رشت اگر واقع گرا باشیم به عفت و حیا دیگر بها داده نمی شود، نه تنها بعضی از مردم ما در این مرداب فرورفته اند بلکه بسیاری از مسئولین ما هم به خواب زمستانی فرو رفته اند و قصد بیدار شدن ندارند.
یادمان باشد که رهبرمان، آقایمان از فرهنگ اینگونه تعبیر می کند، فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را در راهش فدا نمایم.
همین مطلب در وبلاگستان هشت دی
همین مطلب در سیاهکل
همین مطلب در فریاد گیلان
متاسفم برای خودمون و مسئولینمون؛واسه خودم چون دیدن این چیزا دیگه داره برام عادی میشه به جای اینکه به عنوان یک شخص که دارم تو این جامعه زندگی میکنم دغدغه فرهنگی داشته باشم وبرای بعضی مسئولینمون که فقط به فکر جیب خودشون و منافع شخصیشونن....
یا علی...