گذری ساده بر ولایت فقیه!
برای تعیین نیازمندی های اجتماعی وجلوگیری از هرج و مرج و فساد،وجود حکومت،امری ضروری است اگر بخواهیم احکام مقدس اسلام را در جامعه پیاده کنیم،نیاز به تشکیل یک حکومت داریم،که هم عقل حکم می کند و هم شرع.
اگر بخواهیم از تجاوز بیگانگان و هزاران مسائل دیگر که با اعتقاداتمان و حتی بعضاً با اصول انسانی هم نمی خواند،دفاع کنیم،باید به تشکیل حکومت اسلامی پرداخت.فی الحال که از طرف خداوند شخص معینی برای تصدی حکومت در زمان غیبت امام معصوم معرفی نشده،تکلیف چیست؟
آیا باید اسلام را رها کنیم؟آیا احکام اسلام فقط در زمان رسول خدا و ائمه ی اطهار باید اجرا می شد؟
اول:عقل می گوید اگر نمی شود به {عالی}رسید،باید نزدیکترین مرتبه ی به حد مطلوب را تامین کرد،زمانی که ما از نعمت حکومت معصوم محروم هستیم،باید بدنبال نزدیکترین و شبیه ترین حکومت به حکومت معصوم باشیم.
کسانی که اسلام را به معنای واقعی قبول دارند،پذیرفته اند که باید احکام و قوانین اسلامی در جامعه،توسط حکومتی اسلامی اجرا شود و اما آن هایی که اسلام را قبول ندارند،خوب تکلیفشان مشخص است.
دوم:پیامبر اکرم (ص) در مرحله ای،معصومان را جانشینان خاص و در مرحله ای دیگر طبق آیات و روایات که در آخر این یادداشت ذکر خواهیم کرد،فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی کردند.
این نکه هم بسیار حائز اهمیت است،زمانی که رسول خدا به دستور خداوند،معصومان را جانشینان خاص خود قرار داد بازرگانان،صنعت دانان و تاریخ نگاران، طبیبان و......می زیستند،و اما تنها عاملی که توانست باعث حاکم شدن معصومان باشد،دین شناسی(اسلام شناسی)آنان بود،که این نکة خود می تواند پاسخ بسیاری از یاوه گویان عصر ما باشد،که دین از مسائل اقتصادی،سیاسی،و ...جدا نیست.
پیرامون تشکیل حکومت،بعضی از این منافقین کوردل این شبهه را نیز وارد می کنند،اگر حکومت لازمه ی اجرای احکام است،چرا ائمه ی اطهار برای آن هیچ گونه فعالیتی نکردند؟
جواب این سوال بسیار روشن است،اول اینکه خود حضرت رسول و مولا علی (ع) حکومت تشکیل دادند،و امام حسن(ع) نیز حکومت تشکیل دادند تا زمانی که صلح را به ایشان تحمیل کردند،و قیام امام حسین (ع)هم که هدف قیامش بسیار مشهود است!و بیشتر امامان ما هم یا مسموم شدند و یا در زندان ها اسیر،وبالاخره شهید شدند،که این خود گواهی است روشن به قبول نداشتن حکومت های زمانه ی خود،مرحوم مجلسی(ره)در کتاب بحارالانوار روایتی از امام صادق (ع)نقل کرده که آن حضرت در مسافرتی،به سدیر فرمودند:اگر من به اندازه ی این گله همراه و همفکر و یاور داشتم،قیام می کردم،سدیر می گوید پس از نماز،گوسفندان را شمردم و آن ها هفده راس بودند.
ولایت فقیه،جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و صحت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ وراست است.
چون می دانیم که فقه اسلامی هیچ امری از امر زندگی بشراز حکم الهی بیرون نمی داند،همه ی مسائل سیاسی فردی واجتماعی مشمول حکم الهی است،پس حکمیت ولی فقیه شامل همه ی امور فردی و اجتماعی و امور سیاسی و ...که در قلمرو حکم اسلامی و شرعی است.
ولایت فقیه را می توان به عبارت دیگر،حاکمیت فقاهت،عدالت،وکفایت در راس حکومت اسلامی در عصر غیبت دانست.
برای ولی فقیه هم در اسلام ویژگی ها و شرایطی را باید دارا باشد،که در اصل 109 قانون اساسی ایران اسلامی بدان ها اشاره شده است:
اول:صلاحیت علمی لازم در سطوح مختلف فقه(فقاهت)
دوم:عدالت و تقوا برای رهبری در جامعه ی اسلامی(عدالت)
سوم:بینش صحیح سیاسی و اجتماعی،شجاعت و مدیریت کافی برای رهبری(کفایت)
هر یک از صفات بالا خود دارای تفاصیلی مهم ومفصل است که در این یادداشت،نمی توان گنجاند.
ولایت فقیه که امام فرمود:همان ولایت رسوالله است،ولایت فقیه چراغی فروزان است در تمام تاریکی های دنیا،که که هرچه گناهان بیشتر باشد،رصد نور این چراغ نیز کمتر می شود.
در آخر هم این که ولایی بودن،ایمانی می خواهد ثابت،هر کس با ولایت بود، سعادت دنیا و آخرتش تضمین است.
1-پیامبر اکرم (ص):ای مردم!جانشینان من کسانی اند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان می کنند(عیون اخبار الرضا(ع)-ج 2-ص 37)
2- پیامبر اکرم (ص):الفقها امناء الرسل(کافی-ج 1-ص46) فقیهان امانت داران پیامبرانند
3- پیامبر اکرم (ص):ان العلما ورثة الانبیاء...(کافی –ج1-ص 32) عالمان وارثان انبیا هستند...
« ولایت فقیه خاری است در چشم دشمنان »