قدسیان

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ... اى کسانى که ایمان آورده‏‌ اید پیوسته به عدالت قیام کنید

قدسیان

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ... اى کسانى که ایمان آورده‏‌ اید پیوسته به عدالت قیام کنید

سیب سرخی سر نیزه ست ، دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم ، به شهادت برسم ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها
قدسیان

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

بدون مقدمه،می رم سر اصل مطلب،خارج از هرگونه نگارش و هرگونه قواعد دستوری،دلی می خواهم بنویسم،دلم سرد است،سنگ است،مانده ام در این قفس،نه پری برای پرواز،نه پایی برای دویدن،دل هایمان باید شکسته باشد،ولی نمی دانم چرا اینطور نیست،به خدا برای دل خود می نویسم،نه برای هیچ چیز دیگر،مناجات میرداماد،می خواند برای شهدا، و من می نویسم آنچه را که دل می خواهد،آنچه را که خود می پسندم،ساعاتی که از شب گذشته،دلم تاب ندارد،نمی دانم،چرا ...
نمی خواهم روضه بخوانم، ولی خسته شدم از این همه دل تنگی و بی وفایی، اشتباه نگیرید، عاشق هستم، نه آن چیزی که شما فکرش را می کنید، دلم تنگ است، ولی دل گشایم جای دیگر است، چیز دیگر است، نمی دانم چرا هر چیزی که به کربلا نزدیک است، انسان را اینگونه عاشق می کند، نمی دانم، راز این ماجرا کجاست؟!

مانده ام بین دوراهی، در برزخ خود گرفتار شده ام، شما بگویید، شاید دیوانه شده ام...
دیگر طاقت ندارم،این موقع ها که از سال می شود، راستش را بخواهین دلم هوایی می شود،
خدایا انگار هر کس که به تو رسیده است،سرمست است افسوس که ما...
نمی دانم،نپرسید؟!من امشب اصلا هیچ چیز نمی دانم!
خسته شده ام، اصلاً‌گرفتار شده ام، شاید امتحان باشد،شاید دیوانه شدم، ولی حس خوبی است،
الله اکبر
رفقا،خسته ام،نپرسید چرا!دلم شکسته است نپرسید چرا!
اشک هایم جاری است،نه برای ریا،این را هم نپرسید چرا!
دل نوشت است،خرده نگیرد مرا!
دلم تنگ است...
نه کاری، نه عملی،دل را ول کرده ام در کیبورد سیستمم،انگار دلم تایپ می کند،
آه...
اصلا"ً امشب نمی دانم،چرا اینگونه ام،چرا آرام و قرار ندارم،
نه می دانم،حالا که فکرش را می کنم می دانم،باز میاید بوی شهدا
وای...وای...
باز شهادت ....
باز شهدا...
بخدا دست انگشتانم نیست،دلم می نویسد،روضه خوان می خواند و دل می نویسد.
گیر کرده ام،نمی دانم چرا اصلاً اینجایم،
ریا...فریب...دروغ...دزدی...گناه پشت گناه...
همه را خودم دارم،به خودتان نگیرید...
خرده نگیرید...
نمی دانم غروب شلمچه را دیده اید یا نه!نمی دانم تا به حال با شهدا رفیق شده اید یا نه!
ای بابا...
بی چاره گی هم قشنگ است...این موقع از سال که می شود،فقط جسمم اینجاست،دلم می رود جنوب،انگار پا که هیچ، دلی جا مانده آنجا،دل که چه عرض کنم،خود را آنجا جا گذاشته ام،خوش بحال آنانکه می فهمند،شهدا را می فهمند،عشق را می فهمند،با هیچ منطقی در روی این کره ی خاکی نمی شود جمع بست،پر کشیدن دل خود هوایی دارد، هر چند،هر سال که می گذرد، دلمان سنگ تر و سخت تر می شود.
امسال قرار نیست که من...بگذریم،شاید حقم باشد،حتماً حقم است...
دلم پر است،انگار تا فردا هم بخواهد می تواند بنویسد،از ناملایمتی های خودم برای خودم.
رفیقم گفت باید صبر کرد...
راستی (سلام ای شهید گمنام) را یادتان هست،چه زیبا خواند رمضانی!

ان گار امشب دلم جای عقل را گرفته است،جدا از هر چیزی،دعا کنید،دعا کنید،برایم دعا کنید...
چقدر خسته ام امشب،خدایا،خودم میدانم شرمنده ای پلاکشم
ولی چه بکنیم،انگار ما را سحر کرده اند،
خدایا تو رو به جون فاطمه،منم ببر،منم ببر
شاید با نوشته هایم جور در نیاید،ولی این را برای خود می نویسم
برای تشکر از شیار 143،برای حاتمی کیا تا بسازد برای شهدا،برای حامد زمانی تا بخواند برای شهدا
باز حقیر را حلال کنید...
۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۱۲
ک میل ک اس پور

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از روی نامش کاملاً مشخص است که وظیفه اش چیست، مسئولیتش چیست، به گونه ای متولی اول امور فرهنگی اسلامی کشور ما است .

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید مروج فرهنگ اسلامی ایرانی در چار چوب سبک زندگی اسلامی ما باشد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی اصلی سینمای ایران است.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیشتاز در عرصه ی فرهنگ مورد تهاجم قرار گرفته ما است.

فکر کنم وظیفه ی وزارت فرهنگ برای همه قابل فهم  و درک باشد و کمتر کسی را می توان پیدا کرد که وظیفه ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نداند.

فی الحال، زمانی که بعضی از آقایان دم از آزادی بیان می زدند، دم از آزادی رسانه ای می زدند، دم از آزادی مطبوعات می زدند، چه شد که به یکباره 180 درجه تغییر را متحمل شدند، چه شد که وزارت فرهنگ ما اینگونه شد!

از 30 الی 40 روزنامه و هفته نامه ایی که در کشورمان منتشر می شود، تعداد بسیار معدودی حتی از انگشتان یک دست هم کمتر به نقد دولت می پرداختند، تاکید می کنم به نقد دولت می پرداختند نه این که علیه دین شبهه وارد کنند، نه اینکه ولایت  امامان معصوم ما را زیر سوال ببرند، فقط نقد می کردند در چارچوب انصاف،که انگار تحملش  برای دوستان وزارتخانه ای ما-فرهنگ و ارشاد اسلامی- بسیارسهمگین و سنگین بود که توقیف شدند، انگار اسلامی بودن ایران  در خطر بود.

وزارت فرهنگ انگار به همه چیز فکر می کند الا به ترویج اسلام، وقتی مسئولین این وزارتخانه، حجاب را از ماموریت های خودشان ندانند، دیگر ما چه بگوییم...

هرچند حق دارند، ساماندهی حجاب و کار زیر بنایی برای حجاب با وزارت صنایع و معادن است نه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی!

آقایان ارشاد اسلامی، پس لااقل یک طرحی بدهید به مجلس، اسم وزارتخانه تان را تغییر دهید،تک خوانی زن که از نظر شما اشکال ندارد، زیر سوال بردن  ولایت امامان معصوم ما در یکی از روزنامه های بوق را که اشتباه چاپی می دانید،  مجوز دادن به بعضی از فیلم های بی هویت و بوق دار را هم آزادی هنر می دانید، و معتقدید که« هنر بایدآزادنه نظر دهد»(سخنان اخیر رئیس محترم جمهور در جمع هنرمندان)

هر ساله در این کشور بعد از فتنه ی 88 جشنواره ای مردمی برگزار می گردد به نام عمار، جشنواره ای که بیشتر آنها را جوانان انقلابی این مرز و بوم تشکیل می دهند، جشنواره ی عمار را باید زاییده ی انقلاب اسلامی دانست، هدف از این جشنواره، دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان های شهیدان است، و سعی می شود پیام اسلام را به زبان هنرمندانه به تصویربکشد.

این festival خارج از هرگونه بخشنامه، هرگونه تخصیص مالی انجام فعالیت می کند، به طوری که فقط بیانات ولی امر مسلمین جهان-امام خامنه ای- را پیش روی خود قرار داده است، وجهاد گونه به پیش می رود.

یک چنین جشنواره ای مردمی، حداقل شرکت مسئولین وزارت ارشاد در این مراسم را می طلبید، کمک مالی، تبلیغات رسانه ای، این ها همه پیشکش، ولی انگار مسائل و کارهای مهم تری در این وزارتخانه وجود دارد، مانند شرکت در کنسرت های گوناگون که درحال تبلیغ اسلام و انقلاب هستند، شرکت در تئاترهای انقلابی

و حمایت بی چون و چرا از این قبیل مراسمات، که درحال ترویج اسلام وا نقلاب و شهدا هستند.

احسنت خدا قوت!

شما نوشیدنیتان را انتخاب کنید لطفاً

 

بگذریم...

ما فقط نقد می کنیم، البته اگر تحملش را دارید، اگر با  نقدهای ما امنیتی برخورد نکنید، انگار از منظر شما نقد دولت عبور از خطوط قرمز شماست، که وارد شدن به این حریم شما را بسیار عصبانی می کند، خودتان به دولت قبلی نقد می کردید که آزادی بیان وجود ندارد، دانشگاه ها را امنیتی کردید و نمی گذارید که دانشجویان آزادنه نظر بدهند، این ها را خوتان می گفتید(فیلم هایش موجود است)ولی فی الحال که ما می خواهیم در دانشگاه یک نشست یا برنامه ی سیاسی یا بعضاً اجتماعی-فرهنگی برگزار کنیم، آقایان مسئول در دانشگاه می گویند، هر کار ی می خواهید انجام دهید ولی دولت را نقد نکنید، نمی دانم این دگر چه منطقی است، نقد هم می کنیم می شویم بی سواد، افراطی، خودسر، اگر نقد کردن برای بهتر شدن موضوعی یا مساله ای در کشور افراطی و یا بی سواد بودن قلمداد می شود، چه زیبا است، افراطی بودن، بی سواد بودن.

بگذریم...

حرف آخرمان این است که وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی باید کار زیر بنایی برای از بین نرفتن فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی انجام دهد، هرچند که این دولت و علی الخصوص وزارت فرهنگ تازه به سر کار آمده است، شاید این خرده بر ما وارد باشد که مهلت دهید، یک مقداری صبر کنید، اما بعضاً اعمال و رفتاری در دولت و علی الخصوص وزارت فرهنگ  اتفاق می افتد که ما را وادار به نقد کردن می کند، هرچند اگر آقایان دولت با نقد ها، علی الخصوص نقد های دانشجویی، امنیتی برخورد نکنند، برای خودشان بهتر است، چرا که دانشجو به فرموده ی حضرت آقا باید سیاسی باشد و عرصه سیاست را بشناسد  و تحلیل کند تا فریب نخورد.

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۱۶
ک میل ک اس پور

شاید این جمله را بسیار شنیده اید،اتکا به داخل،نگاه به ظرفیت درونی کشور،بارها و بارها این جمله را از دهان مبارک حضرت آقا شنیده ایم،بعضاً حتی با فریاد هم شنیده ایم،ولی کو گوش شنوا؟!انگار یک گوش را درب کرده اند،یکی دیگر را هم دروازه!

ظرفیت درونی کشور چیست؟!کجاست؟!اتکا به داخل یعنی چه؟!

در تمام مسائل باید به درون کشور نگاه کرد،از مسائل اقتصادی بگیرید تا نظامی و اجتماعی و فرهنگی و الی آخر.

این ظرفیت درونی چیست که بعضاً حضرت آقا در تمام سخنرانیانش در دیدار با انواع گوناگون اقشار ملت این را مطرح می کنند،انگار حضرت آقا ظرفیت درونی را به اقتصاد محدود نمی دانند.

استفاده از ظرفیت درونی خود می تواند نقطه ی پرتاپی باشد برای کشور،ولی انگار کسی صحبت آقا را نمی شنود،مثل خطر کاهش جمعیت،مانند شبیخون فرهنگی،و همچنین اقتصاد مقاومتی،که ثمره اش فقط شده گذاشتن سیمینارهای رنگارنگ با بودجه های کلان.

جوان!

هرچه فکر کردیم دیدیم که یکی از ابزار مهم هر کشور نیروی انسانی است،آن هم از نوع جوانش،دیدیم جوان خود یکی از ستون های ظرفیت درونی است،واقعاً فی الحال در کشور ما چقدر به جوانان میدان داده می شود؟!چقدر به نیروی جوان اطمینان می شود؟!چند در صد از مسئولین تاثیر گذار در مسائل کلان کشور جوان هستند؟!فکر کنم جواب همه ی این سوال ها منفی است!شاید هم وجود داشته باشد ولی بسیار کم است!

جوانان کشور ما امتحانشان را پس داده اند،خیلی قشنگ هم پس داده اند،دفاع مقدس را عرض می کنم،واقعاً آنها مگر جوان نبودند،از مریخ هم که نیامده بودند،فرزندان همین آب و خاک بودند،چه خوب درخشیدند،تمام دنیا را متحیر کردند،ولی انگار بازهم ترسی وجود دارد عظیم، که به جوان اطمینان بشود ؟یا نشود؟! و بالاخره هم نمی شود.

فرماندهان گردان،فرماندهان تیپ،فرماندهان لشکر،زمان دفاع مقدس میانگین سن شان چند سال بود؟!فکر کنم زیر 25-26 سال بود.

تئورسیون های جنگ ما همین جوان ها بودند،صف اول در خاک ریز نبرد و بعضاً فعالیت های عمرانی هم همین جوانان بودند(البته از همه ی سنین  در جنگ حضور داشتند)تاثیر گذاران مسائل نظامی ما هم همین جوان ها بودند!

شهید حسن باقری،شعید مهدی زین الدین،شهیدوزوایی،شهید کاوه و هزاران شهید دیگر،که در زمان بحران به داد کشور رسیدند.

این ها مگر جوان نبودند؟!

فرماندهان کنونی نیروهای مسلح و بعضاً مسئولین کشوری ما که در جنگ مسئولیت داشتند،آیا سن شان بیشتر از سی سال بود؟!

نیروی جوانی در تحقق اتکا به ظرفیت داخل کشور بسیار می تواند موثر باشد،ولی انگار هیچ انگیزه ایی نیست تا از این ظرفیت عظیم استفاده شود،انگار بعضی از آقایان نمی خواهند قبول کنند،که باید به جوان میدان داده شود، رهبر معظم انقلاب در مورد جوانان می فرماید(جوان،تعیین کننده است،تحول آفرین است،موتور پیشرفت است،شکافنده ی بن بست هاست،نیروی جوانی این است.)

کابینه ی دولت که خود سرچشمه ای است از مسئولین کشور،چند درصد جوان هستند،درصد که هیچ،اصلا پیدا نیست،حالا از وزارتخانه ها بگیرید و سلسله مراتبی بیایید پایین،خوب مشخص است.

طبق فرمایشات مقام معظم رهبری برای برون رفت از مشکلات کشور روحیه ی بسیجی را حلال مسائل بر شمردند.(دیدار با شورای شهر تهران81/12/19)

حال،روحیه ی بسیجی،که توامان با روحیه ی جهادی است،انرژی می خواهد،دو چندان،که این نیرو در گرو جوان بودن است.

به جوانان اطمینان کنید،میدان دهید،یک خرده هم که شده از میزهای ریاست و مقام فاصله بگیرید،کشور بیشتر به نیروی متخصص جوان نیازمند است .

 

۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۲۳
ک میل ک اس پور

برای تعیین نیازمندی های اجتماعی وجلوگیری از هرج و مرج و فساد،وجود حکومت،امری ضروری است اگر بخواهیم احکام مقدس اسلام را در جامعه پیاده کنیم،نیاز به تشکیل یک حکومت داریم،که هم عقل حکم می کند و هم شرع.

اگر بخواهیم از تجاوز بیگانگان و هزاران مسائل دیگر که با اعتقاداتمان و حتی بعضاً با اصول انسانی هم نمی خواند،دفاع کنیم،باید به تشکیل حکومت اسلامی پرداخت.فی الحال که از طرف خداوند شخص معینی برای تصدی حکومت در زمان غیبت امام معصوم معرفی نشده،تکلیف چیست؟

آیا باید اسلام را رها کنیم؟آیا احکام اسلام فقط در زمان رسول خدا و ائمه ی اطهار باید اجرا می شد؟

اول:عقل می گوید اگر نمی شود به {عالی}رسید،باید نزدیکترین مرتبه ی به حد مطلوب را تامین کرد،زمانی که ما از نعمت حکومت معصوم محروم هستیم،باید بدنبال نزدیکترین و شبیه ترین حکومت به حکومت معصوم باشیم.

کسانی که اسلام را به معنای واقعی قبول دارند،پذیرفته اند که باید احکام و قوانین اسلامی در جامعه،توسط حکومتی اسلامی اجرا شود و اما آن هایی که اسلام را قبول ندارند،خوب تکلیفشان مشخص است.

دوم:پیامبر اکرم (ص) در مرحله ای،معصومان را جانشینان خاص و در مرحله ای دیگر طبق آیات و روایات که در آخر این یادداشت ذکر خواهیم کرد،فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی کردند.

این نکه هم بسیار حائز اهمیت است،زمانی که رسول خدا به دستور خداوند،معصومان را جانشینان خاص خود قرار داد بازرگانان،صنعت دانان و تاریخ نگاران، طبیبان و......می زیستند،و اما تنها عاملی که توانست باعث حاکم شدن معصومان باشد،دین شناسی(اسلام شناسی)آنان بود،که این نکة خود می تواند پاسخ بسیاری از یاوه گویان عصر ما باشد،که دین از مسائل اقتصادی،سیاسی،و ...جدا نیست.

پیرامون تشکیل حکومت،بعضی از این منافقین کوردل این شبهه را نیز وارد می کنند،اگر حکومت لازمه ی اجرای احکام است،چرا ائمه ی اطهار برای آن هیچ گونه فعالیتی نکردند؟

جواب این سوال بسیار روشن است،اول اینکه خود حضرت رسول و مولا علی (ع) حکومت تشکیل دادند،و امام حسن(ع) نیز حکومت تشکیل دادند تا زمانی که صلح را به ایشان تحمیل کردند،و قیام امام حسین (ع)هم که هدف قیامش بسیار مشهود است!و بیشتر امامان ما هم یا مسموم شدند و یا در زندان ها اسیر،وبالاخره شهید شدند،که این خود گواهی است روشن به قبول نداشتن حکومت های زمانه ی خود،مرحوم مجلسی(ره)در کتاب بحارالانوار روایتی از امام صادق (ع)نقل کرده که آن حضرت در مسافرتی،به سدیر فرمودند:اگر من به اندازه ی این گله همراه و همفکر و یاور داشتم،قیام می کردم،سدیر می گوید پس از نماز،گوسفندان را شمردم و آن ها هفده راس بودند.

ولایت فقیه،جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و صحت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ وراست است.

چون می دانیم که فقه اسلامی هیچ امری از امر زندگی بشراز حکم الهی بیرون نمی داند،همه ی مسائل سیاسی فردی واجتماعی مشمول حکم الهی است،پس حکمیت ولی فقیه شامل همه ی امور فردی و اجتماعی و امور سیاسی و ...که در قلمرو حکم اسلامی و شرعی است.

ولایت فقیه را می توان به عبارت دیگر،حاکمیت فقاهت،عدالت،وکفایت در راس حکومت اسلامی در عصر غیبت دانست.

برای ولی فقیه هم در اسلام ویژگی ها و شرایطی را باید دارا باشد،که در اصل 109 قانون اساسی ایران اسلامی بدان ها اشاره شده است:

اول:صلاحیت علمی لازم در سطوح مختلف فقه(فقاهت)

دوم:عدالت و تقوا برای رهبری در جامعه ی اسلامی(عدالت)

سوم:بینش صحیح سیاسی و اجتماعی،شجاعت و مدیریت کافی برای رهبری(کفایت)

هر یک از صفات بالا خود دارای تفاصیلی مهم ومفصل است که در این یادداشت،نمی توان گنجاند.                 

ولایت فقیه که امام فرمود:همان ولایت رسوالله است،ولایت فقیه چراغی فروزان است در تمام تاریکی های دنیا،که که هرچه گناهان بیشتر باشد،رصد نور این چراغ نیز کمتر می شود.

در آخر هم این که ولایی بودن،ایمانی می خواهد ثابت،هر کس با ولایت بود، سعادت دنیا و آخرتش تضمین است.

1-پیامبر اکرم (ص):ای مردم!جانشینان من کسانی اند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان می کنند(عیون اخبار الرضا(ع)-ج 2-ص 37)

2- پیامبر اکرم (ص):الفقها امناء الرسل(کافی-ج 1-ص46)   فقیهان امانت داران پیامبرانند

3- پیامبر اکرم (ص):ان العلما ورثة الانبیاء...(کافی ج1-ص 32)   عالمان وارثان انبیا هستند...

۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۱۶
ک میل ک اس پور

هر ساله با فرا رسیدن ایام الله پیروزی انقلاب اسلامی،جشنواره ی بین الملی فجر نیز شروع به کار می کند،جشنواره فجر انگار هرسال روبه افول است،انگار اسلامی شدن جشنواره در حال سقوط است،انگار هر سال که از جشنواره فجر می گذرد،بسیار شبیه به سایر جشنواره های بین المللی،اسکارو ... می گردد از رقص باله دختران در افتتاحیه ی مراسم(امسال-برج میلاد تهران)تا معرفی کردن بعضی بازیگران ضد انقلاب که بعضاً در فیلم های ضد ایرانی بازی می کنند بعنوان ستون های سینمای انقلاب (امسال-برج میلاد-معرفی بهروز وثوقی و فردین بعنوان ستون های سینمای ایران)معرفی می شوند. در جشنواره ای که می بایست نام هنرمندان خالق آثار ارزشمند مروج فرهنگ انقلاب اسلامی به عنوان بزرگان سینما یاد شود، متاسفانه بازیگران طاغوتی و فراری که در کارنامه شان فقط خیانت به فرهنگ ایرانی و اسلامی و هرزگی را دارند به عنوان بزرگان تقدیر می شود و نام شان را می برند.

اصلا هر سال که از جشنواره ی فجر می گذرد،اوضاع بدتر می شود،خدا پدر بعضی از این کارگردانان ارزشی را بیامرزد،اگر این ها هم فیلم های ارزشی نمی ساختند،دیگر معلوم نبود وضع جشنواره فجر به کجا می انجامید.

در همه ی جای دنیا رسانه، علی الخصوص رسانه های تصویری،مروج فرهنگ و مکتبشان هستند،همه جا رسانه ،بی چون و چرا در خدمت حکومت است(هالیوود=صهیونیسم)،ولی انگار برای ما شده زحمت،انگار نمی توانیم از این ابزار مهم که حضرت امام خمینی از آن بعنوان یک دانشگاه عمومی یاد می کردند،کمال استفاده را ببریم.

جشنواره ی بین المللی فجری یا همان fajr international film festival

که باید مروج فرهنگ دینی ونمایشگر انقلاب اسلامی در کل دنیا باشد،شده است برای ما آینه ی دق،بعضاً از روی شرمندگی و خجالت نمیشود بعضی از این فیلم ها را در جمع خانواده ی خود دید.

امام خمینی(ره)پیرامون هنر می فرمایند:(تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده ی اسلام ناب محمدی(ص)باشد،هنری زیبا و پاک ست که کوبنده ی سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل،اسلام التقاط،اسلام سازش و فرومایگی،اسلام مرفهین بی درد،و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.منبع:صحیفه ی امام(ره)جلد21 صفحه ی 145-429)

حال این هنر علی الخصوص جشنواره ی فجر که مهمترین رویداد فرهنگی کشور است ،متاسفانه ناکار آمدترین ابزار فرهنگی جامعه شده است.

بازیگران بیشتر این فیلم ها را هم فعلا کار نداریم،آن ها نیز خود سوژه ایی هستند مفصل،آن هایی که نظام اسلامی برای آن ها هزینه کرده است و به این محبوبیت و مشهوریت دست پیدا کرده اند،حال چه وضعی دارند،پوششان چگونه است،رفتارشان چگونه است...

بگذریم...

باید از این ابزار-جشنواره ی بین المللی فجر-وسیله ای  بسیار مهم در پیشبرد اهداف انقلاب استفاده کرد،متاسفانه استفاده که نمی شود،هیچ،بعضا خطوط قرمز اعتقادات و اصول نظام و انقلاب نیز،زیر سوال برده می شود.

جشنواره ی فجر که باید مروج سبک زندگی اسلامی باشد نه life style غربی،تا کی می خواهد به پیشتازی بی تاثیر خود و بعضاً تاثیرات منفی در جامعه و خصوصاً دنیا ادامه دهد؟!

بگذریم...

حال باید بنشینیم و منتظر بمانیم تا پایان جشنواره ی امسال،تا ببینیم داوران این جشنواره، امسال دیگر  چه گلی ،بر روی فیلمسازان می زنند.

بنشینم و ببینیم کدام یک از این فیلم ها را، بهترین فیلم ایران اسلامی معرفی می کنند!

۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۵۰
ک میل ک اس پور

برف آمد...بعد از چند سال هم آمد...

برف اول، آهسته آمد...بعد تند،تند آمد...

برف سپید آمد...

برف همه جا را سپید کرد...

حتی بعضی از سیاهی ها را...

برف آمد،چه زیبا هم آمد...

ولی انگار برف آمد و ایمانمان را آب کرد...

انگار برف آمد و زشتی ها را نشانمان داد...

عجیب بود در دیار ما در روز برفی...

دختر ها و آقا پسرها مثل تابستان،نه از آن هم کمتر لباس می پوشیدند...

برف آمد اما...عفت رفت...

برف آمد اما...زشتی ها سر بیرون زدند....

برف آمد،نمیدانم چرا نرخ بعضی ها چند برابر شد...

کرایه ها سه برابر شد...

حجاب ها منفی شد...بعضا کسری هم شد...

هر کس کبکی در زیر برف...

پارک ها محل معشوقه نماها....

نمیدانید(شاید هم بدانید)چه خبر بود!در این پارک ها...

خودم دیدم...

برف آمد،اما ایمان،حیا،عفت....رفت

چه زیبا هم رفت...

شاید کفر باشد...ولی دعا کردم که دیگر برف نیاید...

هر چه برف بیشتر می شد...گناهان هم ان گار بیشتر می شد...

دیگر ان گار تمام دختر ها پسر شده اند...

خودم دیدم...

دعا کردم دیگر برف نیاید...

هرزگی...بی عفتی...بی حیایی...بی دینی...موج می زد از نوع برفی اش...

خبری از خودی ها هم نبود،کمتر دیده می شد...

حق هم دارند،این جور جاها جای آن ها نیست...

این جور روزها برای آنها نیست...

برف قرار بود...دو روز ببارد...نمی دانم چرا بیشتر بارید...

شاید اشکان آسمان بود...از این همه گناه...

هر کس برف دیگران را پارو می کرد...

ولی ان گار که برف خودش را، نمی توانست پارو کند...

برف...برف...برف...

زیبا بود...اما برای شیطان...

چه زیبا در این روز های برفی...می دادند سبد کالا...

چه صف هایی...چه طول هایی...

یارانه ها بود گدا پروری...

خدا پدر یارانه را بیامرزد،حداقل کلاس داشت...

نهایت صفش،پنج نفر بود...

آقایان،این گدا پروری نیست...اشتباه نگویید...

رئیس بانک هم سبد کالا می گیرد...

البته سبدی در کار نیست...همه اش در زنبیل است...

برنجشم ان گار خارجی است...

وای بر ما!

از برف رد شدیم...

خدایا ما را ببخش...

خود را فعلا نشناخته ایم...تا چه برسد تو را...

خدایا برفت را بر مردم آفریقا نازل بفرما...

آن ها بهتر قدرت را می دانند...

اینجا بیشتر برای ما زحمت دارد....تا رحمت....

خدایا دیگر برف نیاید...

خدایا برفهایت آب شد...ما را هم آب کن...



۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۲۸
ک میل ک اس پور

شهادت را گویند به اهل درد می دهند      نه اهل بی درد...

درد چیست؟...

درد را چه می خواهیم بکنیم...خانه داریم...همسر داریم...موبایلو ماشینو فیسبوک داریم...

زندگی عشق است!...درد دگر چیست؟...شهادت چیست؟...

ول کنید!ای بابا!

خواب تا دمه ظهر راعشق است....

پول بیشتر را عشق است...

لباس بهتر را عشق است...

ماشین مدل بالا راعشق است...

عمل بینی  را عشق است...

اینترنت پرسرعت را عشق است...

لب ساحل را عشق است...

وزیر امور خارجه را عشق است...

همه چیز باید ظریف باشد...شهادت خشن است...

یه خرده هم شما به خودتان برسید....لبخند بزنید...

بروید فیس بوکو،کلوبو،اینستاگرامو ویچت...یه دوری هم آنجا بزنید...ول کنید این مساجد را...

جای صلوات،کف بزنید و سوت...

جای تکبیر،هلهله کنیدو حرکات موضون...

نماز جمعه دیگر چیست...بروید دنبال عشق حالتان این روز تعطیلی...

کمتر بگویید حسین حسین شعار ماست،شهادت افتخار ماست...

شهادت دیگر چیست...این حرفها را از کجای خود دیگر در می آورید...

ول کنید...

همش حرف از مرگ میزنید...حرف از گریه می زنید...

شهادت دیگر چه صیغه ای است...

ما فقط بخورو ببرو بزنو بگیرو برقصو...این ها را می توانیم صرف کنیم...

شهادت دیگر کیلویی چند...

راست می گویند...شهادت دیگر چیست؟...

ما هم اهل جماعت شویم تا که رسوا نشویم...

انگار بازار ریا و فریب بهتر خریدار دارد....

شهادت را دیگر با نرخ دولتی نمی فروشند...نرخ آزاد می خواهد...

انگار آمپر شهادت هم مثل دلار زده بالا...

دیگر کسی برای شهادت یک  پبسی هم باز نمی کند....

ان گار شهادت تمام شده است...

جبهه(دفاع مقدس)تمام شد و شهادت هم تمام..

واقعا عجب جمله ایست:زمین جای قشنگی نیست...

اینها که همه گفتید زیباست برای شما!!!اما شهادت از همه ی این ها زیباتر است...

شهادت دائم،میبرد،میخرد،میزند....

شهادت،شهامت میخواهد و شجاعت...

شهادت،شعار نیست،بلکه کاملا حرف از عمل است...

نه بویی نه عطریی نه صدایی نه رنگی...هیچ...

هرچند،هرچه بگویید حق دارید...

دیگر ایمان جای خودش را با نان بربری خاش خاش دار عوض کرده است...

دیگر نماز جای خودش را به رقص و هلهله داده است...

دیگر قرآن جای خودش را با BBc عوض کرده است...

دیگر نهج البلاغه جای خودش را با Manotoعوض کرده است...

دیگر چشمانمان هرزه شده است....

همه چیز حلال شده است...

دیگر چادر جای خودش را بامانتو،نه با برهنگی عوض کرده است...

دیگر دزدی از شیوه ی سنتی به شیوه ی مدرن(اختلاس)تغییر کرده است...

مثل اینکه گرگ های در لباس میش هر روز بیشتر از دیروز...

با این تفاصیل،حق دارید...شهادت دگر کیلویی چند؟...

خوش باشید...

شماها نمیخواهید که بفهمید...فی قلوبهم مرض...

شما شهادت که هیچ خدا را هم نمی فهمید...

از کوزه همان برون تراود که دروست...

هم صنف ان،معبر باز است...

اما باریک...

عاشقان را میبرند...


شما حماسه سرودید و ما به نام شما//فقط ترانه سرودیم،نان در آوردیم

برای این که بگوییم با شما بودیم//چقدر از خودمان داستان در آوردیم

و آب های جهان تا از آسیاب افتاد//قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم


هرچه دلت میخواهد بنویس(نظر)،شاید از شهادت کم گذاشتم...

۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۰۳
ک میل ک اس پور