نفوذ
کلمهای که چند مدتی است در محافل سیاسی و غیر سیاسی دهان به دهان میشود و به گونهای فضای کلان جامعه را بعد از
مذاکرات هستهای مشغول به خود نموده است.
نفوذ
کلمهای که چند مدتی است در محافل سیاسی و غیر سیاسی دهان به دهان میشود و به گونهای فضای کلان جامعه را بعد از
مذاکرات هستهای مشغول به خود نموده است.
تحصن را می توان یک مبارزه غیر خشن برای مقاصد سیاسی و یا تغییرات اجتماعی تعریف نمود ، حرکتی که توسط گاندی برای استقلال از بریتانیا کبیر شروع شد و هم اکنون نیز در گوشه و کنار جهان توسط گروه های مختلف مردمی و صنفی برای هدفی مشخص و معین صورت می گیرد .
حال می توان یک نگاه انتقادی به دانشجویانی داشت که شش شبانه روز در جوار مجلس شورای اسلامی واقع در میدان بهارستان به تحصن پرداختند ، دانشجویانی که همه یک صدایی واحد داشتند و یک مسئله خاص را بیان می کردند .
با اندکی تفحص در احوالات بزرگان اسلام در صدر اسلام، نکۀ ها روشن می شود برای امروز . امروزی که حتی تعدادی ، شدید تر از خوارج پیشانی شان پینه ها بسته و جز «لا حکم الا الله» ذکر دیگری را زمزمه نمی کنند و افرادی همچون طلحه که از نخستین اصحاب پیامبر اکرم و اولین بیعت کنندگان بعد از قتل عثمان با حضرت علی بودند ، خود را میراث خوار دین پیامبر می دانند و خود را شایسته ترین افراد برای خلافت ، و به ناچار با علی دست بیعت دادند و همچون ابی وقاص ها منافق گونه با علی رفتار می کردند .
دلواپسی و نگرانی و برخورد بسیار عجیب دولتمردان تدبیر وامید از هرگونه تجمع در گوشه و کنار کشور موجبات عصبانیت مردم ایران اسلامی را مهیا نمود.به گونه ای که در این چند مدت همه را با برچسب تندرو بودن و خودسر پذیرایی می کردند، هم اکنون هر تجمعی در کشور ما چه تجمع ورزشی و چه تجمع مذهبی، دولتمردان ما را وادار به تصمیمات امنیتی می کند.
مظلومیت گویا همچون صفتی است دائمی برای ابر مردی که پهنای نگاهش و افق صدایش و گاه ترکیبی از این دو که بر روی دفتر تاریخ به نگارش در می آمد را در بر گرفته است. مظلومیتی که حتی آقا مرتضی سی سال پیش بدان خوب اشاره کرده بود ک "در جمهوری اسلامی همه آزادند به جز بچه حزب اللهی ها!"به راستی اندیشه های آوینی را چه زیرکانه تحریم کردند، و چه موذیانه دست نوشته هایش را به موزه ها فرستاند تا خدایی نکرده کسی آنها را تورق نکند، و چه حیله گرانه این روزها فقط صدای "گل توی دروازه"شنیده می شود و بعد هم نود ها برنامه پیرامون آفساید بودن گل یا گل بودن گل می سازند و به نمایش گذاشته می شود.
توافق یا بیانیه، مشکل در این دو نیست، تفاوتی هم ندارد که توافق، بیانیه مطبوعاتی باشد یا نباشد، برای ما آمریکا شیطان بزرگ است و بس. نه اینکه مخالف مذاکره باشیم، اتفاقاً تنها مردمی هستیم که مکتب مان با مذاکره و منطق پابرجاست، اصلاً ما به مذاکره شهره هستیم، و فقط حرف حساب در منطق مان می گنجد و در مذاکره هم گزینه و تهدید که هیچ، آب را هم اگر بر ما ببندند زیر بار زور نمی رویم.اصلاً منش ما پهلوانی و جوانمردی است، منش ما حسینی و حسنی است.
بهار 94 رنگ سبزین خود را به گونه ای در تاریخ ثبت نمود که سرخی قلمش در دفتر تاریخ ماندگار ماند. بهاری که سالهاست از مکیدن خون سروقامتان این مرز و بوم سبز می شود و جوانه می زند.
در این روزها بازار تمسخر هم داغ بود و طعنه و کنایه ها از زمین و آسمان به سیاه پوشان فاطمی می بارید، هرچند طبیعت دنیا بر این است و قرآن هم چه زیبا بدان اشاره کرده است: شما مومنان را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند و شما به آنان مىخندیدید! (110آیه سوره مومنون)
اقتصاد،فرهنگ، تحریم، موسیقی، باید همه را باهم جمع کرد و با هم نواخت. رقاصان خود صدا را می شنوند و نزدیک می شوند، دیگر نیازی به کار فرهنگی نیست، نیازی به فیلترینگ نیست، نیازی به اقتصاد مقاومتی نیست، تحریم ها را هم که شکسته ایم، کافی ست فقط شما بنوازید و رقاصان برقصند.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران نظم نوین جهانی را به گونه ای با چالش مواجه نمود، چالشی که هم اکنون نظام بین الملل با آن دست و پنجه نرم می کند، انقلابی که بر خلاف تمام انقلاب های دنیا، انقلابی فرهنگی بود و کم تر رنگ و بوی اقتصادی داشت، مهر تایید بر همین ادعا را تنها می توان با بررسی شعار های مردم در تظاهرات علیه رژیم پهلوی جستجو نمود. انقلاب اسلامی ایران همچون شوکی ناگهانی تمام جهان از غرب تا شرق را در اغما فرو برد تا همگان را به این قسمت از دنیا-ایران-جلب کند، انقلابی که ستونش دین بود و سقفش ولایت .
جام ملت های آسیا برای ایران تمام شد و برای چهار دوره متوالی حذف شدیم، این بار در مقابل عراق، شاید همه کسانی که در حال تماشای فوتبال بودند، حدود 130 دقیقه(+وقت پنالتی) روی زمین سیر نمی کردند، با گل خوردن ایران کل حوزه تحت الشعاع منزل ما در سکوت بود و با گل زدن ایران گویی بمبی منفجر شده در محله و علی الخصوص منزل خودمان، این شرایط عمدتاً برای کل جامعه صدق می کرد.
چند مدتی است که انگیزه ی نوشتن را از دست داده ام نه آنکه توان نباشد!!خیر، توانش هست اما انگیزه اش نیست متاثر از مسائلی که می گذرد و اینجا قابل طرح کردن نیست.از آخرین دست نوشته ام بیش از یک ماه هست که می گذرد و این بار که مجاب به نوشتن شدم شاید دلیل اصلیش اولین تولد قدسیان است که مصادف با روز دانشجو (16 آذر ماه) می باشد راستی امروز چه خبر بود در دانشگاه های کشور!؟ کسانی که دم از آزادی بیان می زدند و ادعای حقوق داشتند چه شد به یکباره فضای دانشگاه ها را امنیتی کردند!کسانی که دم از حقوق می زدند، چه زیبا حق را اجرا کردند، خدا پدر سرهنگ های مملکت ما را بیامرزد... امروز حتی به همسر شهید علیمحمدی هم مجوز صحبت ندادند و چه زیبا فائزه ها مجوز سخنرانی داشتند.راستی چه تاخت و تازی کرد انجمن اسلامی دانشگاه تهران،امروز...
...بگذریم
کلاس درس مان کمی متفاوت تر است، روی صندلی دیگر نمی نشینیم، نشستن روی زمین را ترجیح می دهیم، آن هم به دلیل حضور زیاد دانشجوی دانشگاه ما-هیئت- نشستن هم کمی سخت و دشوار است، لباس های فرم مان همگی مشکی است شاید یک نقطه ی مشترک با تمام دانشگاه های دنیا همین امر-لباس فرم-باشد.
باز هم از گوشه و کنار این کشور چیزهایی به گوش مان می رسد، البته زیاد هم گوشه و کنار نیست، ارز اندام شان بیشتر در سایت ها و روزنامه ها و علی الخصوص در دانشگاه هاست، آنهایی که بعد از سی و چند سال تازه از فرنگ برگشته اند و هنوز هم مهر دکترای شان خشک نشده دوباره بحث جمهوریت یا اسلامیت را مطرح کرده اند، دوباره ژست روشنفکرانه به خود گرفته اند و دم از برپایی لیبرال دموکراسی می زنند، و خواهان جدایی دین از سیاست هستند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا
ای کسانى که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید!همواره و همیشه قیام به عدالت کنید.برای خدا گواهی دهید، اگر به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکانتان بوده باشد!(چرا که) اگر او [کسی که گواهی شما به زیان اوست] غنی یا فقیر باشد، خداوند سزاوار تر است که از آنان حمایت کند.بنابراین، از هوا و هوس پیروی نکنید؛ که منحرف خواهید شد. و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار نظر آن اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام می دهید، آگاه است. /نساء 135
رشوه و یا به
تعبیری حق الزحمه در فرهنگ لغت ارگان ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی ما به
معنای گرفتن حقی از ارباب رجوع که مایه افتخار و مباهات هم است-معنی می دهد، که
متاسفانه رشوه و یا همان حق الزحمه امروزه
یکی از آیتم های معمول و متداول در بروکراسی اداری ما می باشد.
این صدای آژیر قرمز است، صدای آژیری که هروز بلند تر از دیروز، گویا کسی نمی شنود، یا اینکه خود را به نشنیدن می زند، دزد آمده و در حال غارت می باشد، همه می بینند ولی هیچ کس با این دزد آشکار کاری ندارد.
احتمالاً همه ی شما در جمع هایی بوده اید که در آن از مسائل اقتصادی کشور تا مسائل سیاسی-فرهنگی-اجتماعی- اعتقادی -سیاست خارجه-مسکن-پوشاک-دفاع مقدس-مسائل نظامی-ورزش کشور-و هزاران مسائل دیگر بحث و گفت و گو می شود و عمدتاً هم فقط نیمه ی خالی لیوان دیده می شود، این گونه نشست ها که چکیده ی آن در تاکسی ها اتفاق می افتد به گونه ای پیرامون همه ی مسائل بحث می شود و عمدتاً هم خود را، علامه ی دهر می دانند.