برف آمد...بعد از چند سال هم آمد...
برف اول، آهسته آمد...بعد تند،تند آمد...
برف سپید آمد...
برف همه جا را سپید کرد...
حتی بعضی از سیاهی ها را...
برف آمد،چه زیبا هم آمد...
ولی انگار برف آمد و ایمانمان را آب کرد...
انگار برف آمد و زشتی ها را نشانمان داد...
عجیب بود در دیار ما در روز برفی...
دختر ها و آقا پسرها مثل تابستان،نه از آن هم کمتر لباس می پوشیدند...
برف آمد اما...عفت رفت...
برف آمد اما...زشتی ها سر بیرون زدند....
برف آمد،نمیدانم چرا نرخ بعضی ها چند برابر شد...
کرایه ها سه برابر شد...
حجاب ها منفی شد...بعضا کسری هم شد...
هر کس کبکی در زیر برف...
پارک ها محل معشوقه نماها....
نمیدانید(شاید هم بدانید)چه خبر بود!در این پارک ها...
خودم دیدم...
برف آمد،اما ایمان،حیا،عفت....رفت
چه زیبا هم رفت...
شاید کفر باشد...ولی دعا کردم که دیگر برف نیاید...
هر چه برف بیشتر می شد...گناهان هم ان گار بیشتر می شد...
دیگر ان گار تمام دختر ها پسر شده اند...
خودم دیدم...
دعا کردم دیگر برف نیاید...
هرزگی...بی عفتی...بی حیایی...بی دینی...موج می زد از نوع برفی اش...
خبری از خودی ها هم نبود،کمتر دیده می شد...
حق هم دارند،این جور جاها جای آن ها نیست...
این جور روزها برای آنها نیست...
برف قرار بود...دو روز ببارد...نمی دانم چرا بیشتر بارید...
شاید اشکان آسمان بود...از این همه گناه...
هر کس برف دیگران را پارو می کرد...
ولی ان گار که برف خودش را، نمی توانست پارو کند...
برف...برف...برف...
زیبا بود...اما برای شیطان...
چه زیبا در این روز های برفی...می دادند سبد کالا...
چه صف هایی...چه طول هایی...
یارانه ها بود گدا پروری...
خدا پدر یارانه را بیامرزد،حداقل کلاس داشت...
نهایت صفش،پنج نفر بود...
آقایان،این گدا پروری نیست...اشتباه نگویید...
رئیس بانک هم سبد کالا می گیرد...
البته سبدی در کار نیست...همه اش در زنبیل است...
برنجشم ان گار خارجی است...
وای بر ما!
از برف رد شدیم...
خدایا ما را ببخش...
خود را فعلا نشناخته ایم...تا چه برسد تو را...
خدایا برفت را بر مردم آفریقا نازل بفرما...
آن ها بهتر قدرت را می دانند...
اینجا بیشتر برای ما زحمت دارد....تا رحمت....
خدایا دیگر برف نیاید...
خدایا برفهایت آب شد...ما را هم آب کن...