از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
اگر با خود کمی بیندیشیم خواهیم دید که هرچه کشیده ایم از دست خودی های روزگار بوده و ضربات هولناکی که به ریشه ی دین وباور و اعتقاد و فرهنگ ما خورده است با دست خودی های زمانه است.آری،هر دردی که اسلام عزیز کشیده و یا می کشد از دست به ظاهر خودی هاست.
مطالعه ی تاریخ اسلام ما را به این جمله مفید و موجز ((از ماست که بر ماست)) بیشتر و بیشتر سوق می دهد.
اگر سوار بر ماشین زمانه شده و به صدر اسلام سفر کنیم و یا پیرامون ماجرای سقیفه،بیعت از امیر مومنان علی (ع)،صلح قهرمانانه ی کریم اهل بیت(ع)،و وقایع و فجایع قیام خونین کربلا و ماجرای اسف بار،غم آلود اما به تعبیر عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب کبری(س)((سراسر زیبایی))بنگریم باز هم ردپای خودی ها را مشاهده خواهیم کرد،بله آثار جرم خودی ها از سقیفه و ماقبل آن شروع شده و نه تنها با فتنه های ناکثین،مارقین،قاسطین،و خروج خودی های پست فطرت،همچون طلحه و زبیرها به پایان نرسیده بلکه در کربلا به اوج خود رسیده و تا به امروز نیز ادامه دارد.اوج ماجرا آنجاست که فردی که 16 حج پیاده را به جا آورده و پیامبر و آل او را درک کرده و در جنگ صفین از پا به رکابان فاتح خیبر-علی (ع)-بوده و به درجه ی جانبازی نائل آمده-شمر زلجوشن- نه تنها شرافت و مردانگی را زیر پا نهاده بلکه پا بر سینه امام غرق در خون گذاشته و دست خویش را به جنایتی بزرگ می آلاید.
مرور ضربات هولناک خودی ها شاید برای ما کمی سخت باشد اما عبرت انگیز است.یکی از ویژگی های بارز این خودی ها نا آشنا این است که همیشه یک قدم جامانده و یا یک قدم پیشتر حرکت می کنند.آن ها حرکت های هم سو را نمی فهمند،همراهی را درک نمی کنند،خود را عالِم عالَم می دانند و درست وقتی که زمانْ،زمانِ گوش به فرمان بودن و گوش کردن است،زبان به نطق گشوده و از فاصله می فرمایند،حتی گاهی اوقات احساس می کنند که بیشتر می فهمند،ولی صد افسوس که جامانده اند و یا آنقدر پیش رفته اند،که دیگر امیدی به رسیدن یا با زگشتتشان نیست،آن جاست که زبان به توجیه گشوده و هزاران صغری و کبری را کنار یکدیگر قرار می دهنداما افسوس و بازهم افسوس که دیر شده است.
تاریخ تکرار مکررات است و یا به عبارت دیگر می توان آن را به یک بازی تکراری تشبیه کردکه در گذر زمان ،قوانین و افراد تغییر می کنند اما به شکل،اصل و ساختار بازی لطمه ای وارد نمی شود.
از جمله معروف ((از ماست که بر ماست))فاصله نگیریم،از بازی تکرار زمانه غافل نشویم،کمی از گذشته فاصله بگیریم،و به عصر ظاهراً پیشرفت، دموکراسی،عدالت،آزادی خواهی و تمدن نظاره کنیم و ببینیم که این خودی ها،خود را ترجیح می دهند یا حق را؟آیا گذر زمان بر آنها تاثیر نهاده است یا نه؟آیا دچار تغییر شده اند و یا در مسیر روزگار فقط تغییرات ظاهری بر آن ها عارض شده است؟
مرحوم شهید مطهری می فرمود((که هیچ خطری به جز از داخل انقلاب و کشورمان را تهدید نمی کند))امروز هم از این اشخاص کم نداریم،از یک طرف هم حیران مانده ایم،آنانی که در روز واقعه دیروز گریختند مدعی معرکه های امروزند و آنهایی که دیروز را ساختند،امروز محکوم به فنا شده اند،پس حواسمان جمع باشد که میزان حال فعلی افراد است،غرور وتکبر وجود ما را نگیرد.
رفتن به جبهه،جانبازی،مدارج عالی تحصیلی و نظامی و...بر کبر ما نیفزاید،نباید از هوا و هوس و نفس اماره غافل شد،دشمن قسم خورده -ابلیس- را نباید فراموش کرد،عبادت چندین و چند ساله فریبمان ندهد،از طرفی باید عزم را جزم کرد،باید بر یزید های زمانه چیره شد،حسین زمان را تنها نگذاشت و منتظِر موعود منتظَر بود.